[vc_row][vc_column][vc_column_text]
مقدمه
اینکه ناتوان ذهنی نوعی معلولیت است و اینکه فناوریهای یاریرسان میتوانند در پشتیبانی از مبتلایان به ناتوان ذهنی و پرستاران این اشخاص نقش ایفاء کرده و کیفیت زندگی آنها را حفظ کرده و بهبود ببخشند، به تدریج قبول عام یافته است. با این حال در نگاه نخست به نظر می رسد که فناوری پیشرفته مورد استفاده در خانه هوشمند واجد میزانی از پیچیدگی است – که البته معقول و طبیعی هم است- که باعث میشود کاملا برای استفاده این قبیل افراد نامناسب باشد. در بیماری ناتوان ذهنی، حافظه افراد به شدت آسیب میبیند و آنها توانایی یاد گرفتن فعالیتهای جدید را از دست میدهند و همین باعث میشود که نتواند با این فناوری تعامل خوبی داشته و نتیجتاً در مواجه با آن دچار استرس و ناراحتی شدید شوند.
اما ایده اصلی مطلب حاضر این است که قاعدتا طراحی وسایل جدید پشتیبان که نامشهود بوده و کاربران نیازی به تعامل مستقیم با آنها نداشته باشند نباید کار غیرممکنی باشد. برای این قبیل کاربران، فناوری خانه هوشمند صرفا باید بر رفتارهایشان و شیوه تعاملشان با وسایل خانه نظارت داشته باشد و مداخلاتش فقط برای یادآوری کردنها و تشویقکردنها، یا خاموش و روشن کردن وسایل در موقعیتهای مناسب باشد. به عبارت دیگر، قرار است که خانه هوشمند برای این قبیل افراد نقش پرستار را ایفاء کند، یک پرستار 24 ساعته که خسته یا بیحوصله نمیشود.

تحقیق درباره نیازهای کاربران
به گزارش BACpress ، مطمئنا برای طراحی خانه هوشمند که مناسب مبتلایان به ناتوان ذهنی باشد، مهم است که این افراد و پرستارانشان در فرایند طراحی دخیل باشند. اغلب تیمهای طراحی ای که با فناوری یاریرسان کار می کنند از یک روش طراحی کاربر-رهنمون پیروی میکنند. Bath Institute of Medical Engineering ) BIME) نیز از مدتها پیش نسخه خاص خود را برای این قبیل روشها دارد، که در پروژههای طراحی قبلی نیز بسیار خوب جواب داده است.
این روش مبتنی بر این واقعیت است که اغلب دشواریها و موقعیتهای پیش بینینشدهای که در ارتباط میان کاربر و دستگاههای خانه پیش میآید به جنبههای مختلف اینترفیس کاربری مربوط میشوند و نه به خود فناوری پشتیبانیکننده. در نتیجه هدف این روش آن است که با همکاری برخی از کاربران معمول، و طی یک فرایند تکرارشونده، راهحلهایی را برای این جنبههای مشکلآفرین شرح و بسط دهند. این فرایند مستلزم آن است که کاربران هم جزئی از تیم طراحی باشند و در آزمونهایی که روی نمونههای اولیه انجام میگیرد شرکت کنند و اظهارنظر کنند. در اینجا البته از شرح فرایند این روش صرفنظر میکنیم.
در مصاحبههایی که برای تحقیق حاضر انجام شد، برخی از مبتلایان که در مراحل اولیه بیماری بودند اظهارنظرهای سنجیده و مفیدی داشتند که گاه با اظهارنظرهای پرستارانشان هم متفاوت بود. از صحبتهای پرستارها معلوم بود که بیشتر دغدغههاشان به ایمنی و امنیت کاربران مربوط میشود. ایمنی و امنیت البته که مسائل مهمی هستند اما تعاملات مبتلایان به ناتوان ذهنی با محیط اطرافشان و با دیگران، جنبههای مهم دیگری نیز دارد که عمیقا بر کیفیت زندگی آنها تاثیرگذار است.

نیازهای کاربران ناتوان ذهنی
- افرادی مبتلاء به ناتوان ذهنی توانایی یادگیری کار با وسایل جدید را ندارند.
- اگر قرار است دستگاههای جدیدی به خانه هوشمند آنها اضافه شود، این دستگاهها باید مشابه دستگاههایی باشند که از قبل در خانه موجود بوده و فرد به کار با آنها عادت دارد. به عبارت دیگر، دستگاههای جدید باید آشنا به نظر برسند.
- کسی که بیش از همه به مسائل پیش رو و راهحلهای عملی آنها شناخت دارد پرستار شخصی فرد مبتلاء است.
- فرد مبتلاء به ناتوان ذهنی میبایست احساس کند به محیط اطرافش کنترل دارد.
- بخش زیادی از کار پشتیبانی پرستارها از طریق یادآوریها و برانگیختنها انجام میشود.
- مسائل کلیدیای که فناوری خانه هوشمند در ارتباط با مبتلایان به ناتوان ذهنی باید بهشان بپردازد عبارتند از: پشتیبانی برای استفاده از اجاق گاز، پشتیبانی به منظور جلوگیری از خروج شخص از منزل در اوقات نامناسب، کمک به تنظیم روشنایی در شب، راهنمایی برای رفتن به دستشویی، پشتیبانی برای استفاده از وان و سینک دستشویی، یادآوری فعالیتهای روزانه، پشتیبانی برای یافتن چیزهای گمشده در منزل، و ارتباطات با دوستان و خویشاوندان.
استنتاجها برای رویکرد طراحی، و کاربست عملی آنها
با توجه به نتایج فوق الذکر، موارد زیر برای رویکرد طراحی مدنظر قرار گرفت:
- نیاز به تقلید طراحی فناوری از عملکرد پرستارها و شیوه برخورد آنها با مشکلات
- نیاز به آشنا بودن دستگاهها
- نیاز به ندا دادن و یادآوری
- نیاز به نظارت بر رفتار
قسمت دوم مطلب را از اینجا بخوانید.
[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row][vc_row][vc_column][ult_ihover][/ult_ihover][/vc_column][/vc_row]
دیدگاه کاربران (2 دیدگاه)